معراج موضوعی است که به انحاء گوناگون در شعر شعرا دیده می شود و اغلب برگرفته از ایات و روایاتی است که این سفر آسمانی را شرح می دهد .
در قرآن کریم در دو سوره به معراج پیامبر اشاره شده است:
سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی مسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر ( اسری/211)
پاک و منزه است خدایی که در شبی بنده خود را از مسجد الحرام به مسجد الاقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساخت سیر داد تا آیات خود را به او بنماید که خدا به حقیقت شنوا و بیناست.
ثم دنی فتدلی(8) فکان قاب قوسین او ادنی(9) فاوحی الی عبده م اوحی(10) ما کذب الؤد ما رای(11) افتمارونه علی ما یری (12) و لقد رآه نزله اخری(13)عند سدره المنتهی(14)عندها جنه الماوی(15) اذ یغشی السدره المنتهی(16) ما زاغ لبصر و ما طغی(17) لقد رای من آیات ربه الکبری(18) ( نجم/8-18 )
آنگه نزدیک آمد و بر او نازل گردید. با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد . پس خدا بر بنده خود می نمود آنچه را که هیچکس درک آن نتواند کرد. آنچه دید دلش هم حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت.آیا کافران بر آنچه رسول در شب معراج مشاهده کرد انکار می کنندو یکبار دیگر هم رسول او را مشاهده کرد در مقام سدره لمنتهی .بهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه سدره است چون سدره می پوشاند آنچه را که احدی از آن آگاه نیست . چشم از حقایق آن عالم آن چه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد .آنجا از بزرگتر آیات حیرت انگیز پروردگار را به حقیقت دید.
مفسران ضمن شرح این آیات شاخ و برگ هایی از روایات بر آن افزوده اند که موجب پدید آمدن عقاید گوناگون در این باره شده است . بنابراین دیدگاه شاعران نیز بسته به نوع عقیده و نگرش تفاوتهایی پیدا کرده است .
منظومه سرایان نامی چون نظامی سنایی سعدی فردوسی و…. هریک در ابتدای هر منظومه فصلی را به نعت پیامبر اختصاص داده اند که در آن از معراج نیز سخن رفته است. گاه نیز معراج خود موضوعی است که فصلی به آن اختصاص داده می شود .
نیم شبی کان فلک نیمروز کرد روان مشعل گیتی فروز
نه فلک از دیده عماریش کرد زهره و مه مشعله داریش کرد
کرد رها در حرم کائنات هفت خط و چار حد و شش جهات
روز شده با قدمش در وداع زآمدنش آمده مه در سماع
دیده اغیار گران خواب گشت کاو سبک از خواب عنان تاب گشت
با قفس قاب از این دامگاه مرغ دلش رفته به آرامگاه…
(نظامی مخزن الاسرار 17)
این ابیات حدود 66 بیت است که شرح مبسوطی از آن شب عجیب دارد.نظامی در این ابیات هم عقیده کلامی خود را مبنی بر دیدار خداوند با چشم سر بیان می کند و هم طبع روان خود را به رخ رقیبان می کشد.
همچنین در ابتدای لیلی و مجنون بیش از 40 بیت در هفت پیکر 75 بیت و درشرفنامه 66 بیت درباره معراج سروده است و این غیر از ابیات پراکنده ایست که در باره پیامبر و معراج دارد.
*AboutUs*>